دکتر حسین محمدی (استاد تمام اقتصاد بین الملل شاغل در گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد):
برای پاسخ به این سوال در مورد همین پسته، سطح زیر کشت و عملکرد در هکتار کشور رقیب ایران در بازار جهانی پسته یعنی آمریکا را بررسی کنیم. آمریکا با سطح زیر کشت حدود 187000 هکتار در سال 2023(کمتر از یک سوم ایران) تولیدی بالغ بر 675000 تن داشته و متوسط عملکرد پسته در آن بیش از 3600 کیلوگرم در هکتار یعنی حدود 5 برابر عملکرد در واحد سطح ایران بوده است. این عملکرد قابل توجه هم باعث افزایش درآمد تولید کننده و هم باعث بهره وری بالاتر آب و سایر نهاده ها شده است و دلیل اصلی آن استفاده از فن آوری های نوین در بخش کشاورزی، استفاده از ارقام پربازده، انجام تحقیقات کاربردی و بهره گیری از نهاده های باکیفیت و در کل سرمایه گذاری در بخش کشاورزی است. از این رو پاسخ سوال را باید به این شکل داد که: اگر قرار است تولید و صادرات به همین شکل تداوم یابد، باعث نابودی کامل منابع آب زیرزمینی خواهد شد و بهتر است این روند متوقف گردد، در غیر اینصورت باید با سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و استفاده از فن آوری های نوین و انجام تحقیقات کاربردی، عملکرد در واحد سطح را افزایش داد و مصرف نهاده های کمیاب از جمله آب را با روشهای مختلف به حداقل رساند. لازم به ذکر است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه گذاری انجام شده در اقتصاد ایران طی دهه اخیر حدود 3 الی 4 درصد بوده است که این سهم پایین، نشان دهنده غفلت سیاستگذاران از این بخش استراتژیک است و این سهم اندک سرمایه گذاری، بسیار کمتر از نیازهای واقعی اقتصاد برای دستیابی به امنیت غذایی و رشد ارزش افزوده بخش کشاورزی است. آیا می توان انتظار داشت با این سهم اندک سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، به سمت فن آوری های نوین و یا افزایش بهره وری در مصرف آب و سایر نهاده ها حرکت کنیم؟
این آمارها و اطلاعات، فریادهایی خاموش هستند که باید همه ما را به حساسیت و واکنش برانگیزند. ما برای جبران بخش کوچکی از زیانهای تحریمها و افزایش درآمد کشاورزان و فعالان بخش کشاورزی، در حال نابودی سرمایههای طبیعی کشور هستیم. صادرات پسته به عنوان یکی از محصولات باارزش بخش کشاورزی – با همه ارزش دلاریاش – نه تنها آببری بیش از حد دارد، بلکه منافع اقتصادیاش در برابر زیانهای زیستمحیطی و آبی، ناچیز است. در مورد صادرات اکثر محصولات بخش کشاورزی آب بر، در شرایط فعلی همین موضوع صادق است.
ما منابع آبی نسلهای آینده را میفروشیم تا بخشی از مشکلات کوتاهمدت را بپوشانیم، غافل از اینکه این رویکرد، چرخهای از فقر و بحران را برای همیشه تداوم میبخشد. فقط کافی است آینده ای نه چندان دور را متصور شویم که روستاها و شهرهای تولیدکننده پسته به دلیل کمبود و یا شوری آب، در حال مهاجرت به شهرها و مراکز استان ها هستند. موضوعی که همین الان در برخی شهرستانهای استان کرمان مثل رفسنجان، سیرجان و زرند در کرمان و برخی شهرستان ها و روستاهای خراسان جنوبی شاهد آن هستیم ولی درس عبرتی نگرفته ایم.
تحلیل اقتصادی: پسته ایران؛ سود صادراتی در برابر زیان عظیم منابع آب
۱. شکاف بهرهوری: ایران در برابر آمریکا
مقایسه عملکرد پسته در ایران و ایالات متحده یک شکاف عمیق بهرهوری را نشان میدهد:
| شاخص | ایران | آمریکا (۲۰۲۳) |
|---|---|---|
| سطح زیر کشت | بیش از 500 هزار هکتار | 187 هزار هکتار |
| تولید | حدوداً برابر یا کمتر از آمریکا | 675 هزار تن |
| عملکرد در هکتار | حدود 700–800 کیلوگرم | بیش از 3600 کیلوگرم |
| نسبت بهرهوری | — | حدود ۵ برابر ایران |
نتیجه اقتصادی:
ایران با بیش از سه برابر سطح زیر کشت آمریکا، بازدهی مشابه یا کمتر دارد. این یعنی اتلاف شدید منابع آب، خاک و سرمایه و تولید کمراندمان که به جای ارزش افزوده، فشار بر اکوسیستم ایجاد میکند.
۲. عامل اصلی عقبماندگی: فقدان سرمایهگذاری
به گفته نویسنده، سهم سرمایهگذاری بخش کشاورزی فقط ۳ تا ۴ درصد از کل اقتصاد است. این عدد بهصورت اقتصادی پیام روشنی دارد:
🔹 اثرات کمبود سرمایهگذاری
-
عدم جایگزینی باغهای فرسوده با ارقام پربازده
-
فناوریهای آبیاری قدیمی و پرهدررفت
-
فقدان تحقیقات کاربردی (ریشه، رقم مقاوم، اصلاح خاک)
-
عدم استفاده از کود، نهال و نهادههای باکیفیت
-
بهرهوری پایین نیروی انسانی و عملیات باغداری
یعنی پایین بودن سرمایهگذاری → پایین ماندن بهرهوری → افزایش شدت مصرف آب.
۳. صادرات پسته؛ سود کوتاهمدت، زیان بلندمدت
پسته کالایی با ارزش صادراتی است؛ اما:
هزینههای پنهان اقتصادی (externalities):
-
برداشت بیرویه آب زیرزمینی
-
تشدید فرونشست زمین
-
شور شدن منابع آب و خروج زمینها از چرخه تولید
-
مهاجرت روستایی و تخلیه مناطق تولید
-
افزایش هزینه زیرساختهای شهری برای مهاجران (هزینه اجتماعی بالا)
از نگاه اقتصاد محیطزیست، این زیانها چندین برابر درآمد ارزی صادرات هستند؛ اما چون در قیمت پسته منعکس نمیشوند، تصمیمگیران دچار توهم سوددهی میشوند.
۴. پدیده «فروش آب» در قالب صادرات پسته
اقتصاد آب نشان میدهد که پسته یکی از بالاترین مصرفکنندگان آب مجازی در بین محصولات صادراتی ایران است:
-
هر کیلو پسته: حدود ۵ تا ۶ هزار لیتر آب
-
هر تن پسته صادراتی ≈ ۶ میلیون لیتر آب فروختهشده
در واقع:
ایران آب نسلهای آینده را صادر میکند، نه پسته را.
این موضوع زمانی بحرانیتر میشود که بدانیم منطقه اصلی تولید پسته – استان کرمان – آب تجدیدپذیر ندارد و برداشتها عمدتاً از ذخایر هزارساله صورت میگیرد.
۵. چرخه خطرناک ادامه وضعیت فعلی
اگر بهرهوری افزایش نیابد و صادرات ادامه یابد، مسیر آینده اقتصاد پسته اینگونه خواهد بود:
-
افت شدید سطح آب
-
شوری خاک و بیابانزایی
-
کاهش عملکرد
-
کاهش درآمد کشاورزان
-
مهاجرت روستایی (هماکنون در رفسنجان و سیرجان رخ داده است)
-
افزایش هزینههای اجتماعی و شهری
-
از بین رفتن مزیت نسبی پسته
به بیان اقتصادی:
پسته ایران در حال تبدیلشدن از یک مزیت نسبی به یک تهدید زیستمحیطی و اقتصادی است.
۶. دو سناریوی سیاستگذاری
سناریو اول: تداوم وضع موجود
-
نابودی آبخوانهای ایران
-
افزایش مهاجرت
-
از بین رفتن اقتصاد پسته
-
تبدیل درآمد صادراتی به زیانی غیرقابل جبران
-
ورشکستگی زیستمحیطی
سناریو دوم: اصلاح و سرمایهگذاری
-
توسعه ارقام کمآببر و پربازده
-
بازسازی باغها
-
استقرار فناوریهای نوین آبیاری (هوشمند، قطرهای پیشرفته)
-
استفاده از نهادههای استاندارد
-
توسعه تحقیقات کاربردی
-
قیمتگذاری آب و محدودیت برداشت
در این حالت میتوان:
-
بهرهوری را ۳ تا ۵ برابر کرد
-
مصرف آب را بهصورت چشمگیر کاهش داد
-
صادرات پایدار داشت
جمعبندی اقتصادی
متن فوق یک هشدار استراتژیک میدهد:
ایران با ادامه صادرات پستهِ کمبهرهوری، در حال سوزاندن سرمایه طبیعی خود است.
ارز حاصل از صادرات در برابر هزینههای تخریب منابع آب و خاک، ناچیز است.
راهحل، ممنوعیت گسترش سطح زیر کشت و انتقال سیاست از کمّیت به بهرهوری است؛ نه توقف کل صادرات و نه ادامه وضع موجود.
