مدیریت سود از طریق اقلام واقعی، یکی از پیامدهای مهم تضاد منافع بین سهامداران و مدیران میباشد و یکی از مهمترین مواردی که مدیران باید در مورد آن به مالکان پاسخگو باشند،
امروزه اطلاعات ابزاری مهم در تصمیم گیری های اقتصادی به شمار می آید و بدون شک کیفیت تصمیم ها به صحت و دقت اطلاعات موجود بستگی دارد. صورت های مالی مهم ترین منبع اشخاص برون سازمانی به ویژه سرمایه گذاران در دست یابی به اطلاعات مورد نیاز است. در این بین صورت سود و زیان با ارائه اطلاعات مفید درباره توان سودآوری واحدهای تجاری توجه بسیاری از سرمایه گذاران را به خود جلب نموده است. از طرفی اعمال قضاوت توسط مدیران در تهیه صورتهای مالی نگرانیهایی را در مورد قابلیت اتکاء سود حسابداری ایجاد کرده است. چنانچه مدیران از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارشگری مالی انگیزههایی برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی داشته باشند، احتمال دستکاری یا مدیریت سود وجود دارد.
مدیران شرکتها میتوانند از طریق دستکاری اقلام تعهدی و همچنین دستکاری فعالیتهای واقعی، سود را مدیریت کنند .
مدیریت سود واقعی با تغییر در زمان بندی یا ساختار فعالیت های واقعی واحد تجاری همراه است .
دستکاری سود از طریق فعالیتهای واقعی (مدیریت سود واقعی) باعث تغییر در سطوح وجه نقد میشود.
مدیریت سود واقعی، نشان دهنده اقدامهای مدیریت برای کنترل و تأثیرگذاری بر رویدادهای اقتصادی است.
مدیریت سود واقعی بر جریانهای نقدی تأثیر میگذارد.
برای مثال، شرکت، پروژههای سرمایهای را بر مبنای کوواریانس مجموعه سود مورد انتظار انتخاب نماید. این تصمیم، کنترل واقعی رویدادهای اقتصادی را نشان میدهد که به صورت مستقیم بر سودهای آتی تأثیر میگذارد و بنابراین، از آن به عنوان مدیریت سود واقعی نام برده میشود.
در مدیریت سود واقعی، وجه نقد قربانی سود تعهدی میشود و با توجه به اینکه ارزش شرکت برابر است با ارزش فعلی مجموع جریانهای نقدی آتی، میتوان گفت که مهمترین ضرر مدیریت سود واقعی، از بین رفتن ارزش شرکت به دلیل کاهش جریانهای نقدی دورههای آتی است .
فعالیتهای مدیریت سود واقعی، در نتیجهی بی احتیاطی در دستکاری سود، ممکن است تبعات ناخواستهی ناشی از سطوح بالای نگهداشت وجه نقد داشته باشد.