مفهوم استاندارد ۱۱ بند ۲۲ بسیار مشابه استاندارد ۱۳ بند ۱۰ در رابطه با هزینه خرید اقساطی دارایی ثابت میباشد. تشخیص این موضوع که چرا وقتی خرید اقساطی انجام میدیم باید از استاندارد ۱۳ استفاده کنیم در حالی که استاندارد ۱۱ هم به همین موضوع اشاره میکند برای من بسیار سخت است.
لطفا شما دلیل استفاده از استاندارد ۱۳ بند ۱۰ در زمان خرید اقساطی دارایی به جای استاندارد ۱۱ بند ۲۲ بفرمایید ممنون میشم
استاندارد یازده در خصوص داراییهای ثابت مشهود و استاندارد سیزده حسابداری در خصوص حسابداری مخارج تأمین مالی میباشد .
برای روشن شدن قضیه در ابتدا اجازه دهید که به طور مجدد یک بار بند های اشاره شده این دو استاندارد را مرور نماییم :
بند 22 استاندارد 11
بهای تمام شده دارایی ثابت مشهود معادل قیمت نقدی آن در تاریخ شناخت است. چنانچه مابهازای یک قلم دارایی ثابت مشهود در مدتی بیش از شرایط معمول خرید اعتباری پرداخت شود، تفاوت بین قیمت نقدی و مجموع مبالغ پرداختی طی دوره اعتبار به عنوان هزینه تأمین مالی شناسایی میشود، مگر این که چنین هزینهای، براساس الزامات استاندارد حسابداری شماره ۱۳ با عنوان حسابداری مخارج تأمین مالی به حساب دارایی منظور شود.
بند 10 استاندارد 13
مخارج تأمین مالی که مستقیماً قابل انتساب به تحصیل یک دارایی واجد شرایط است، آندسته از مخارجی است که درصورت عدم تحصیل آن دارایی، باید از آن اجتناب میشد. چنانچه یک واحد تجاری مشخصاً به منظور تحصیل یک دارایی واجد شرایط خاص، اقدام به اخذ تسهیلات مالی کند، مخارج تأمین مالی را که مستقیماً به دارایی واجد شرایط مربوط است، به راحتی میتوان تشخیص داد.
همان طور که اشاره شد استاندارد یازده در خصوص داراییهای ثابت مشهود و بند 22 این استاندارد در خصوص خرید اعتباری دارایی و هزینه های تامین مالی آن می باشد و با توجه به اینکه یک استاندارد خاص در خصوص مخارج تامین مالی داریم بند 22 استاندارد 11 تصمیم در خصوص نحوه برخورد با مخارج تامین مالی خرید اعتباری دارایی ها را منوط به الزامات استاندارد 13 که در خصوص مخارج تأمین مالی میباشد نموده است .
بنابراین هرگاه دارایی را به طور نسیه خریداری نمایید و بابت این خرید نسیه بهره ایی پرداخت نمایید می بایست مطابق الزامات استاندارد 13 با آن برخورد نمایید .