1-به ویژگی شواهد لازم مربوط است: حسابرس در اقلب موارد با چیزی کمتر از بهترین شواهد ممکن و مربوط به یک مساله قانع می شود ولی یک دانشمند فقط هنگامی قانع میشود که مطمئن باشد و شواهد قطعی در اختیار داشته باشد.
2-مربوط به امکان انجام آزمایش های کنترل شده میباشد: امکان انجام مکرر آزمایشات توسط دانشمند فرآهم است ولی برای حسابرس چنین امکانی وجود ندارد.
3-در حسابرسی فرضیات و بدیهیات اساسی که اعتبار استدلال بر بنیاد آنها می باشد به خوبی بیان نمیشود و این امر برای یک نقص اساسی است.