فرضیات اصلی تئوری نمایندگی این است که کارگمار و کارگزاران تضاد منافع دارند مدیران ترجیح میدهند منافع خود، مثل کسب بیشترین پاداش و توجهی به منافع بلند مدت سهامدارن ندارند. در لغت تئوری نمایندگی، کاهش رفاه سهامدار ( زیان باقی مانده ) نامیده می شود. این مشکل نمایندگی، ضرورت کنترل مدیریت شرکت ها توسط سهامداران را نشان می دهد. یک فرض مهم دیگر این است که تایید کارهای کارگزاران برای کارگمار بسیار مشکل و پرهزینه است. به طور خلاصه، برخی از روشهای مستقیم برای کنترل و کاهش تضادها به شرح ذیل است: 1 – حق رای سهامداران در مجامع عمومی 2 – قرار دادهای فی مابین سهامداران و مدیران 3 – خروج سهامدار به عنوان راهکار نهائی |
معادل لغت :